سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نوای حسینی

    نظر

عنقای قاف را هوس آشیانه بود  
غوغای نینوا همه در ره بهانه بود
 

جایی که خورده بود می آنجا نهاد سر
دردی کشی که مست شراب شبانه بود

یکباره سوخت زآتش غیرت هوای عشق
موهوم پرده ای اگر اندر میانه بود

در یک طبق به جلوهء جانان نثار کرد
هر در شاهوار کش اندر خزانه بود

نامد به جز نوای حسینی به پرده راست
روزی که در حریم الست این ترانه بود

بالله که جا نداشت به جز نی نشان در او
آن سینه ای که تیر بلا را نشانه بود

کوری نظاره کن که شکستند کوفیان
آیینه ای که مظهر حسن یگانه بود

نی،نی که وجه باقی حق را هلاک نیست
صورت به جاست آیینه گر گرفت باک نیست

 

                        نیر تبریزی


باب الحوائج!

    نظر

 

تازه از کربلا اومده بود ، به هر کی که می رسید و می دید مشکلی داره، می گفت: از حضرت ابوالفضل بخواه !

بعد چنان مطمئن نگاهش می کرد و ادامه میداد:

باب الحوائج حاجتت رو میده وگرنه من سرمو می دم !

یک روز ازش پرسیدم از کجا اینقدر مطمئنی ؟!

اگه نداد ؟! اگه نشد چی؟ واقعا حاضری سرتو بدی یا تعارف می کنی!؟

نگاه معنی داری بهم کرد و گفت: از خدامه!

اگه داد که از کرمشونه و اگرم نه ! بازم داده  حداقل حاجت منو که دلم می خواد سرمو برای ابوالفضل بدم!

نمی دونم تو کربلا چی دیده بود

ولی راست می گفت !....