سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام

صفحه خانگی پارسی یار درباره

رهگذر جذاب امروز

    نظر

سلام

داشتم می رفتم خانه که در پیاده رو یک رهگذر شیک و خوش پوش دیدم که توجهم را خیلی به خودش جلب کرد !

لباسی از پر سفید پوشیده بود و کلاه قرمز رنگی به سر داشت !

حالا تیپش که چیزی نیست به قدری جذاب و با وقار راه می رفت که مرا مجبور کرد کنار خیابون بایستم در زیر نگاه متعجب رهگذران از ایشان چند تا عکس بگیرم !

                     

                     

 

   البته جناب خروس در بدو امر اصلا توجهی به بنده نداشتند و سرگرم تماشای ویترین مغازه ها بودند وقتی دیدند اینجانب مشتاقانه وبا کمال احترام از ایشان عکس می گیرم التفاتی کردند و به دوربین نگاه فرمودند

 

                   

 

دیدن چنین رهگذری در خیابانهای تهران غنیمت بزرگی است !!!


نگاهی زیبا بین!

    نظر

 

اولین باری بود که قلم درشت(نی) دست می گرفت و می نوشت .تمرنیهایش را به استاد نشان داد با خودش می گفت حتما الان تمام ایراداتش را می گیرد !

منتظر شنیدن عیبهایش بود تا دفعهء بعد آنها را درست کند ولی با کمال تعجب شنید که استاد دارد از خط کج و ماوجش تعریف می کند !!!

استاد در بین تمام آن خط خطی ها یک حرف را پیدا کرده بود که خوب نوشته شده، دور آن خط کشیده بود و می گفت فوق العاده است !

استاد دروغ نمی گفت !

 احساس خوبی پیدا کرد یعنی می شود من هم روزی خطاط خوبی شوم آن روز کلاس را با امید ترک کرد !

با خودش می گفت شاید برای دلگرمی اینگونه صحبت کرده !

دفعه های بعد سعی می کرد زودتر از استاد عیبهایش را خودش بگوید ولی استاد چیزی نمی گفت !

استاد تنها حروفی را می دید که زیبا نوشته شده بود و آنها را ستایش می کرد استاد اهل تعریف زیاد هم نبود گاهی تنها باسکوتش او را تائید می کرد !گاهی با یک لبخند !

واما در مورد بقیه حروف میگفت اگر این طوری بنویسی بهتر است !یا این حرف را این جوری می نویسند !

تمام حرکات استاد بر جانش می نشست !استاد اهل عمل بود وقتی در موسیقی دلپذیر سکوت خط مینوشت کتابها حرف می زد همه شنیدنی !

و خطش زیبا بود همه دیدنی !